محرم الحرام در دشتی

متن مرتبط با «دشتی» در سایت محرم الحرام در دشتی نوشته شده است

ازدواج  در دشتی

  • ازدواج در دشتی در گذشته های نه چندان دور در دیار ما رسم چنین بود که اگر جوانی به سنی می رسید که بزرگان تشخیص می دادند حرفی برای گفتن داردمی گفتندحالا بایدزن وزنبیلی به هم بزند وبزرگترها لازم می دانستند برای اوآستین بالابزنند. جوانان معذب به علت فرهنگ حاکم ، خیلی کم خودشان دختر مورد علاقه را پیدا می کردند و حالا اگر خدای نکرده هم پیدا می کرد باید از فیلترهای متعددی می گذشت تا پذیرفته می شد. پدران و مادران یا بقولی بزرگترها برای او دختری مناسب را می یافتند که درخورشأن خودشان باشد.این انتخاب درغالبا دربین دختران فامیل صورت می گرفت و بر مبنای این ضرب المثل معتقد بودند:"بگردم ای کُه او کُه تا بجورم کُهنه خویشی که غریبی بار مُو نمی برد منزل " و به تعبیری دیگر: قوم اگر گوشتت را بخورد ، استخوانت را دور نمی اندازد. باوردیگری هم داشتند.که عقد دختر عمو و پسر عمو درآسمانها بسته می شود. پس از این که بزرگان خانواده دختری را در نظر می گرفتند و توافق خانواده ی دختر را نیز جلب می کردند بعد از آن به پسر خبر می دادند که ما قرار هست از فلان خانواده و فلان دختر را برایت بگیریم. برخی از نامه هایی که از نسل های قدیم تر بجا مانده است و حکایت هایی که از معمرین شنیده شده است به این مطلب اشاره دارد. در بعضی از این نامه ها ، پدر برای فرزندش که در کشورهای حوزة خلیج فارس یا شهرهای کاری خودمان مانند آبادان کار می کرد ، دختران مورد نظر خودش را نام می برد تا او نیز بدون دیدار و هم صحبتی با او بپذیرد. این پذیرش بیشتر اوقات بر مبنای شناخت از خانوادة دختر و نه خود دختر بوده است. این رسم با شدت و سخت گیری بیشتری هم اکنون نیز در برخی از کشورهای منطقه حاکم است برای نمونه در کشور افغانستان ، بدون آن که پسر ، دخ, ...ادامه مطلب

  • بررسی آداب و رسوم مردمان دشتی

  • اعتقادات مردم دشتی- تولد نوزاداعتقادات مردم دشتی پیرامون نوزادمردم دشتی نیز همانند مردم سایر نقاط ایران دارای آداب و رسوم خاص خود بوده اند.آنان در زمان تولد نوزاد اعتقادات خود را دارند که برخی از آنان تاکنون حفظ شده ، برخی به بوته فراموشی سپرده شده و تعدادی نیز در حال منسوخ شدن است.یکی از اعتقاداتی که تاکنون نیز مردم دشتی بر آن پایبندند این است که فرد خسته و از راه رسیده نباید بالای سر نوزاد یا به دیدن وی برود.گویند که در گذشته هنگام تولد نوزاد و تا قبل از چهل روز،چنانچه کسی جهت دیدن آن به خانه صاحب نوزاد می رفت کفشهایش را بوسیله میخی به دیوار نزدیک در یا به سر در اتاق آویزان می کرده اند.اعتقادی دیگر بر این است که پدر نوزاد هنگام برگشت به خانه باید پای خود را بشوید سپس وارد اتاق شود زیرا خستگی او بر کودک اثر داشت.مردم دشتی بر این باورند که کودک و مادر نباید تا چهل روز از منزل خارج شوند و همچنین چنانچه مادر بخواهد بخواهد جهت اجابت مزاج بیرون رود می بایست کسی او را تا کنار دستشویی همراهی کند زیرا معتقدند که اجنه او را اذیت می کنند البته این باور دیگر منسوخ شده است زیرا در قدیم مردم دارای حیاط های بزرگ بوده و دستشویی ها نیز در گوشه ای از حیاط و دور از اتاق ها بوده و بعلت نبود برق، در شب یکی زن زائو را همراهی می نموده است.اغلب زنان بر این باورند که بالای سر نوزاد وزن زائو می بایست حتماً قرآن، آهن گذاشته شود تا از شر اجنه در امان باشند.برخی معتقدند که نباید کف پای نوزاد را بوسید زیرا باعث می گردد تا او دیرتر به راه بیفتد.رسم است که زن زائو در دو نوبت خود و نوزادش حتماً به حمام بروند و آن را الزامی می دانند یکی حمام سه روزه و یکی چهل روزه .بسیاری از مردم معتقند که موهای بدو تولد نو, ...ادامه مطلب

  • بررسی آداب و رسوم  مردمان دشتی

  • بررسی آداب و رسوم مردمان دشتیاعتقادات مردم دشتی- تولد نوزاداعتقادات مردم دشتی پیرامون نوزادمردم دشتی نیز همانند مردم سایر نقاط ایران دارای آداب و رسوم خاص خود بوده اند.آنان در زمان تولد نوزاد اعتقادات خود را دارند که برخی از آنان تاکنون حفظ شده ، برخی به بوته فراموشی سپرده شده و تعدادی نیز در حال منسوخ شدن است.یکی از اعتقاداتی که تاکنون نیز مردم دشتی بر آن پایبندند این است که فرد خسته و از راه رسیده نباید بالای سر نوزاد یا به دیدن وی برود. گویند که در گذشته هنگام تولد نوزاد و تا قبل از چهل روز،چنانچه کسی جهت دیدن آن به خانه صاحب نوزاد می رفت کفشهایش را بوسیله میخی به دیوار نزدیک در یا به سر در اتاق آویزان می کرده اند.اعتقادی دیگر بر این است که پدر نوزاد هنگام برگشت به خانه باید پای خود را بشوید سپس وارد اتاق شود زیرا خستگی او بر کودک اثر داشت.مردم دشتی بر این باورند که کودک و مادر نباید تا چهل روز از منزل خارج شوند و همچنین چنانچه مادر بخواهد بخواهد جهت اجابت مزاج بیرون رود می بایست کسی او را تا کنار دستشویی همراهی کند زیرا معتقدند که اجنه او را اذیت می کنند البته این باور دیگر منسوخ شده است زیرا در قدیم مردم دارای حیاط های بزرگ بوده و دستشویی ها نیز در گوشه ای از حیاط و دور از اتاق ها بوده و بعلت نبود برق، در شب یکی زن زائو را همراهی می نموده است.اغلب زنان بر این باورند که بالای سر نوزاد وزن زائو می بایست حتماً قرآن، آهن گذاشته شود تا از شر اجنه در امان باشند.برخی معتقدند که نباید کف پای نوزاد را بوسید زیرا باعث می گردد تا او دیرتر به راه بیفتد.رسم است که زن زائو در دو نوبت خود و نوزادش حتماً به حمام بروند و آن را الزامی می دانند یکی حمام سه روزه و یکی چهل روزه .بسیاری از, ...ادامه مطلب

  • تاسو نزد مردمان دشتی TASOU

  • تاسو نزد مردمان دشتی TASOU تاسو" معادل "کلوند" در گویش دشتی و شاید معادل نیلی در گویش معیار است. مهره ای سفید ، آبی ، فیروزه ای ، که در طب سنتی جنوب کارکرد درمانی دارد .طب سنتی جنوب از مجاورت تمدنهای داخلی "ریشا" و "سیراف" و تمدن های پیرامون، "هند ، چین و افریقا" و فرهنگ اسلامی شکل، دوام و قوام یافته است .استفاده از مهره های کانی یکی از شیوه های درمانی است که تا این اواخر در جنوب ایران به ویژه در منطقه ی دشتی کاربرد داشت.تاسو مهره ای است که آنرا در نخی تزیینی دور گردن نوزاد می آویزند .نوزاد بدون این مهره تا قبل از چهل روز دچار "تاسو" می شود .چهل روز مدتی است که نوزاد نباید از منزل خارج شود .اگر این اتفاق بیفتد "چله" ی بچه می افتد و خطرات بی شماری نوزاد را تهدید می کند . این مهره در نزد ملای محل و با ذکر خاصی " اوسی" می شد .پس از آن تا چهل روز ضرورت داشت این مهره همراه طفل بماند . گاهی تا دو سالگی نیز این مهره با بچه می ماند . تاسو" نوعی بیماری ناشناخته بود که طفل بر اثر آن بدنش سیاه و تاسیده می شدوبدون علائم خاص دیگر می مرد. تاسو" شاید نوعی جن بود که فقط اطفال و نوزادان را مبتلا می کرد و"برخلاف "آل" یا "یال" که فقط زنان زائو را مبتلا می کرد . تاسو اما در گویش معیار "تاسه" است .تاسه در فرهنگ های معروف معانی گوناگونی دارد . "برهان و ناظم الاطباء"می نویسند، فشارش و فشردن گلو به سبب سیری یا ملال و اندوه . فرهنگ خطی کتابخانه ی لغت نامه ی دهخدا به نقل از "رسالة حسین وفایی"، افشردن گلو از ملالت یا سیری را در معنای این واژه نوشته است ." "صحاح الفرس" فشرده شدن گلو از ملالت یا از پری و "شرفنامة منیری"، سیاهی روی که از اندوه پدید آید را برای, ...ادامه مطلب

  • تابستان دردشتی و ملاره

  • تابستان دردشتی و ملارهپیش تر که برق هنوز به دشتی نیامده بود "ملاره" " mallareh"چوبی استوار از سر شاخه های بلند درخت "گز" بود که با قرار گرفتن در کنار "لوکه" یا "بسر" برخی از غذا های تابستانی را با خنکای نسیم کوه و دریا آشتی می داد تا خوردن آنها در گرمای تابستان این دیار گوارا شود.میوه های تابستانی در ظرفی توری قرار می گرفت و بر فراز این چوب که در مسیر وزش نسیم شبانه در زمین محکم شده بود آویزان می شد تا صبحگاه برای خوردن آماده شود. "آرد بیز" یا الک معمولا ظرفی مناسب بود تا برخی ازغذا ها در آن قرار گرفته و از بلند ترین نقطه ملاره آویزان شود. با این روش می شد در گرمای تابستان از خوردن میوه های نسبتا خنک لذت برد.قاچ های بزرگ هندوانه و خربزه های محلی رودخانه ای دشتی با قرار گرفتن در ملاره خنکای دوچندانی می یافتند و کام های مردم این دیار را از شیرینی خود سرشار می کردند.گاهی نیز برای شب نشینی های شیرین این منطقه آب چاه و جوی های جاری "چهاب های "منطقه وسیله ای مناسب برای خنک نمودن میوه های تابستانی این دیار بود.میوه ها در سبد های بافته شده از "پیش" های نخل قرار می گرفت و به عمق چاه های آب شیرین منطقه می رفت تا خنکای آب چاه گرما را از میوه ها بشوید و آنها را آماده خوردن در گرماگرم "گپ" و "روات" های خاطره انگیز شب نشینی های این مردم کند.برای خنک نمودن آشامیدنی ها، در فصل تابستان، مردم منطقه "جک" دبه های آب را با "گونی" پوشانده و آنرا مرطوب می کردند تا وزش نسیم بتواند آب را اندک اندک و به ملایمت سرد کند. ... بخوانید, ...ادامه مطلب

  •      *"دی عبدی یکی از زنان دشتی"*

  • *"دی عبدی یکی از زنان دشتی"* *" سکینه حسین"**در چمکور سه دسته ی مشخص به نام های حاجی محی ها (حاج محمدی ها) ، حاجی محیلی ها (حاج محمدعلی ها) و زارمح شعارها (زائر محمد شاعرها ) زندگی می نموده اند.**خاستگاه اصلی آنها خیلی مشخص و معلوم نیست که آیا از مسیله های آن طرف رودخانه آمده اند که اگر از آنجا آمده باشند به اعراب فارس منتسب می شوند و اگر از جنوب که هرمزگان باشد آمده باشند به اعراب عبدالقیس بحرین منتسب می شوند.**اینکه بصورت خالص از دسته های ایرانی پارت ، ماد یا پارس باشند چندان نمی شود روی آن حساب نمود که پارسیان ساکن دیار ماندستان قدیم یا دشتی فعلی از پیروان زرتشت بوده اند که آنها را گبری می خواندند و به محض ورود این دسته ها به سرزمینشان آنها از محل کوچ نموده و اینکه به کجا رفته اند خیلی مشخص نیست یا شاید اسنادی باشد و ما نمی دانیم.**چَم کور (Chamekaur) که تلفظ نام آن در زبان محلی چُم کُوراست. چَم به معنای درختزار و منطقه مستعد کشاورزی کنار رودخانه گویند و کُور یا کِهور نام درختی خودرو در محل رودخانه بوده است. در رودخانه درختان دیگری مانند اشک که از اندازه بدن انسان بلندتر می شود هم می روید.**خانه های خالی بجا مانده ی این روستا در پس از انقلاب که از خشت و گل بود در سیل بزرگ سال ١٣٦٥ به علت طغیان رودخانه و تصادف آب آن با جاده روبروی روستا و برگشت آب به روستا آب شده و با خاک یکسان شد و تنها چند ستون از دروازه های خانه ها که در آخر عمر روستا با سنگ و گچ و ساروج ساخته شده بود هنوز نیمه افراشته بر جای مانده است.**بعضی از اهالی که نام خانوادگی آن ها چمکوری گذاشته شده اند. آنرا به انگلیسی به طور اشتباه قسمت دوم نام آنرا koori و یا kouri قید می کنند.بنا ب, ...ادامه مطلب

  • باران های موسمی در دشتی

  • بنام یزدان پاک "باران های موسمی در دشتی" *دیار گرم وخشک دشتی در دو موقع از سال علاوه بر فصل بارش های مرسوم ، آذر تا اسفندماه ، میزبان ریزش باران های موسمی هم می باشد.**این باران ها که از شبه قاره هند و از این اقیانوس پهناور خود را به دشتی می رساند اغلب دشواری هایی را برای کشاورزان دشتی به سوغات می آورد.**هنگام رسیدن و نزول این بارش ها درست با موقع جمع آوری گندم و خرما ، دو محصول اساسی مردمان حوزه ی رود مند ، در منطقه دشتی مطابق می شود.* *باران « جوری یا جیلم» هنگامی در دشتی می بارد که کشاورزان دیم کار منطقه گندم های خود را که خشک شده و آماده برداشت است را به دستان داس های ویژه « جوری یا جیلم کن » در منطقه سپرده و بافه های پراکنده گندم های خود را یا به خرمن گاه برده یا هنوز در زمین های خود پراکنده اند.* *این باران باعث می شود گندم های خشک، نم خورده و در برداشت آنها وقفه ای ایجاد شود.* *فصل برداشت گندم و جو در دشتی برابر میانه اردیبهشت و در اصطلاح دشتی ثور است.**این باران معمولا با وزش بادهای جنوبی به دشتی می رسد که اصطلاحا به آن باد قوس می گویند.* *باران موسمی یکبار دیگر و در فصل داشت و برداشت خرما از خردادماه تا شهریور ماه به دشتی می رسد که در این هنگام نیزخرماهای نخل های تناور دشتی آماده برداشت است و این باران مانع از برداشت درست این محصول می شود.* *معمولاخرما اگر در فصل برداشت آب بخورد ازکیفیتش کاسته و گاه تخمیر و ترش می شود.**در هر حال بارش باران های موسمی دشتی هر چند باعث دشواری هایی برای کشاورزان این خطه می شود اما شادی و لبخند های صادقانه مردم را نیز به شکوفه و بار می ن, ...ادامه مطلب

  • خال نزد مردمان دشتی KHAL

  • خال نزد مردمان دشتی KHALیکی از سنتهای پیشین مردم دشتی "خال" کوبی یا به گویش منطقه "خال زدن" است. "خال" پیش از آنکه وسیله ی زیبایی باشد کارکردی درمانی داشت. "باد" یا چسبندگی عصب و دردهای اینگونه را با خال کوبی درمان می کردند .درمان دردهای مفصلی همچون زانودرد، درد کمر و غیره را در طب بومی دشتی "خال زدن" بود .سردرد را نیز گاهی با خال کوبی درمان می کردند . خال کوبی علاوه بر درمان ابزاری تزیینی بود .خال تزیینی بیشتر در میان زنان و دختران رواج داشت . با این وجود مردان نیز از کارکرد زیبایی خال کوبی غافل نبودند . دست ها و پاها، صورت و پشت شانه و بازو محل مناسبی برای خالوبی با کارکردهای زیبایی و دارویی است. مواد اولیه خال کوبی از طبیعت پیرامون حاصل می آمد .صبر تلخ، زهره ، کیسه ی صفرا ی ، گاو، شیره ی گیاه صندل ، اسپند ، شیره ی "کاکل" و دوده ی چراغ روغنی یا پیه سوز از جمله مواد مورد نیاز برای خالکوبی سنتی در دشتی است .گلهای پنج پر، اشکال گوناگون هندسی، ماه و خورشید و ستاره، تصاویر حیوانات اهلی، وحشی و گاه خیالی از جمله طرح های معروف برای استفاده در خالکوبی سنتی دشتی است .نقش حروف گوناگون نیز گاهی می توانست از طرح های مورد استفاده در خالکوبی منطقه باشد .شیر، شمشیر، خنجر، گاه تفنگ و این اواخر ساعت از طرح های مورد اقبال مردان در این منطقه بود .شاید دلایل مذهبی باعث شد این سنت درمانی و گاه تزیینی در منطقه دشتی رو به فراموشی و زوال برود. در نبود زینت آلات زنانه همچون انگشتر و النگو و پای برنجن ، پامیل و غیره خالکوبی این ابزارها، تزیینی زنانه برای بانوان منطقه به شمار می آمد ایجاد خال های لب و گونه حتی طراحی ابرو در برخی اوقات مورد توجه بانوان این خطه در سنت خالکوبی بود .خال در فرهنگ ها مع, ...ادامه مطلب

  • عمل ختنه در میان مردمان دشتی

  • عمل ختنه در میان مردمان دشتی عمل ختنه که برخی به آن «سنّت» هنوز می گویند یک فریضه دینی مردمان مسلمان دشتی بوده است که در اسلام به آن تاکید شده است. دردشتی قبلاً این عمل با شکوه و با مجلس شادی و سرور همراه بوده است وآن بصورت سنتی انجام می گردیدکه تا سال های پایانی دهة اول انقلاب نیز در جریان بود که درحال حاضر این کار توسط پزشک و در مطب بصورت انفرادی انجام می شود. برای برپایی این جشن،دوستان و همسایگان را دعوت می نمودند وآنها را بوسیله شیرینی و شربت پذیرایی می کردند.این کار«سنّت»معمولاً درفصل تابستان که هوا بسیار گرم و باد گرم (تش باد) درجریان بود انجام می گرفت.«سنّت»یا همان عمل ختنه در روستاهای دشتی معمولابصورت گروهی وخیلی بندرت انفرادی انجام می شده است.روزی که استادختنه کننده که بطور معمول یکی از(دلاکان) منطقه بود به یک محل می آمد تاصبح مثلاً ساعت 9 پسرانی که زمان ختنه کردن آنها فرارسیده بود را در محلی که بیشتر اوقات خانه دلاک روستای مورد هدف بود جمع وآنها را ختنه می کردند. (چه بسیار پسرانی بودند که با شیندن اسم دلاک و ختنه متواری گشته وسر به کوه و باغ ها می گذاشتند.)برای انجام عمل ختنه پسر را روی دله (حلب روغنی) یا روی جوه(ظرفی شبییه جام توخالی و ساخته شده از چوب کُنار یا بلوط که دارای یک دسته بلند بوده و جهت کوبیدن گندم وغلات ازآن استفاده می شده و معادل هاون امروزی بوده است)قرارمی دادند.دراین میان بچه هایی بودندکه ازاین کارترس زیادی داشتند و برای اینکه ترسشان رفع گرددآنان رابه, ...ادامه مطلب

  • پوشش مردمان دشتی

  • "پوشش مردمان دشتی"پوشش و هیات ظاهری مردمان دشتی به شدت تحت تاثیر عواملی همچون آب ، هوا ، دین ، مذهب و عرف دست ساخته خودشان بوده است.البته مؤلفه های دیگری همچون تهیه آسان مواد اولیه بافت ، دوخت پارچه و غیره نیز در این مورد موثر بوده است اما پر واضح است که این مولفه ها نیز تحت تاثیر عوامل اصلی پیش گفته دارای تاثیر کمتری در شکل و هیات نهایی پوشش مردمان این دیار بوده است.پارچه ها در دشتی می توانست از مواد اولیه گیاهی یا حیوانی داخلی شکل گرفته یا از مکان های دیگری تهیه شده باشند.بافت پارچه از الیاف گیاهی همانگونه که در مطلب قبل گفته شد در این منطقه متداول بوده است و از بهترین پارچه های این حدود می توان به پارچة توزی اشاره کرد.پنبه و کتان از گیاهانی بوده است که در این منطقه کشت می شده و مناسب بودن آن با آب و هوا کیفیت این محصول را می افزوده است.با دقت در ابزار و وسایل باز مانده از دوره استیلای پارچه های بافته شده از نخ های حیوانی ، پشم و موی حیوانات اهلی ، می توان گفت این نوع پارچه تا همین اواخر نیز در منطقه تهیه و عمل آوری می شده و هنوز نیز بافت عباهای بسیار قیمتی و نایاب ساخته شده با پشم شتر در این منطقه رواج دارد.از تهیه رنگ های گیاهی در منطقه نیز می توان با نگاهی به گیاهان بومی منطقه و تهیه رنگ از ریشه های برخی از این گیاهان به این مطلب رسید که رنگ آمیزی پارچه ها نیز در کارگاه های منطقه امری مرسوم بوده است.ضمن اینکه تنوع رنگ درحیوانات اهلی و نام گذاری حیوانات بر اساس رنگ ظاهری پشم و موی آنها این مطلب را می رساند که یکی از دلایل اهمیت و ارزش رنگ حیوانات در منطقه تهیه پارچه از پشم و موی آنها بوده است.البته از عمل آوری پارچه هایی همچون ابریشم در منطقه نمی توان مستندات ز, ...ادامه مطلب

  • بررسی آداب و رسوم مردم شهرستان دشتی

  • بازی محلی -کُل گنجکُل گنجاین بازی بیشتر در موقعی که افراد به دنبال گله بودند برای رهایی از بیکاری انجام می گرفت و روش بازی این است که گودهای کوچکی را به تعداد 12 عدد که دوبدو روبروی هم هستند،در زمین حفر می کنند و تعداد بازیکن ها نیز در آغاز دو نفر می باشد که هر یک صاحب شش گود و سی پشکل(فضله ی بز) می باشد هر یک از بازیکنان در هر گود 5 پشکل قرار می دهد با انتخاب آغازگر،بازی شروع می شود.آغازگر، پشکل های یکی از گودهایش را بر می دارد و در یک جهت حرکت می کند و در هر گود،یکی از پشکلها را می اندازد تا آخرین پشکل در یکی از گودی ها بیفتد،دوباره پشکل های آن گودی را بر می دارد و همین طور با حرکت دورانی پشکل ها را در گودی های خود و حریفش تقسیم می کند تا آخرین پشکل که در یکی از گودی های خالی قرار می گیرد و آنگاه طرف مقابل بازی را شروع می کند و همین طور بازی ادامه پیدا می کند.*** بخوانید, ...ادامه مطلب

  • پوشش های مردانه در دشتی            

  •         "پوشش های مردانه در دشتی"                     " لان کوت " *لان کوت یا"لانگ کت"  یک واژه انگلیسیوارد شده در گویش دشتی می باشد کهبه پوشش خاص زمستانی درمنطقه دشتیاطلاق می شده است و  تحت عنوانپالتو در سطح کشور شناخته می شود.**این پوشش اعیانی اصولا در منطقه  دوخته نمی شد و معمولا از پوشش هایوارداتی به دیار دشتی بوده است.* *پالتوهای سرما گیر دشتی  معمولا تا پایین زانو می رسیدندودارای یقه های بلند بوده و هستند.**جنس پارچه های آنها معمولا ضخیمو پشمی مانند است.**دارای دو جیب بزرگ درطرفین ویک یا دو جیب در داخل هستند کهپرشدن آنها یک کمی خارج از قاعده می باشد.**معمولا از داخل دارای آسترهایی با رنگ هایخاموش برای جذب دورتر چرک و چروک دوخته می شدند.* *پیشتر از این که سرمای دشتی با آمدن بادهای سرد شمالی تا عمق استخوان های مردماندشتی می توانست نفوذ وبروز نماید به همین خاطر در اینفوج سرما"لانگ کت" از پوشش هایمورد اقبال مردم منطقه دشتی بود.هرچند این پوشش برای همه مردمبه جهت اعیانی بودنش قابل تهیه نبود!* *امروزه که به علت پوشش شرکت های نفتیدر شمال و جنوب ، جمعیت فراوان مردم ،فراوانی ماشین های بنزین سوز وکولرهای گازی تولید کننده گرمادیگر خبری از سرما و بارندگی هایگذشته در این بادیه خشک نمادنیست و گرما حتی بطور عمدهبر زمستان هم مستولی شده پوشیدن "لانگ کت" بیشتر به خودنمایی می ماند.*  *این پوشش را معمولا کسانیکه به نوعی با کشورهای همسایه عربیخلیج فارس رفت و آمد داشتند می پوشیدند.**بومی تر از"لانگ کت"درمنطقه دشتی پوشش دیگری بود که انرا "چوکه" می گفتند.*&, ...ادامه مطلب

  •  پوشش های مردانه در دشتی                      

  •                      پوشش های مردانه در دشتی                                   " چوکه "  "چوکه"معمولا از پشم شتر بافته می شد و در کارگاه های خانگی منطقه تولید می شد.این پوشش نیازبه دوخت نداشت و با طرحی شکیل توسط"چوکه بافان" بومی منطقه کاملا بافته می شد و بدون هیچ کوک و دوختی قوام و دوام می یافت."چوکه" معمولا آستین نداشت و مانند عبا بر روی شانه قرار می گرفت."چوکه" ردایی بلند بود که تا پایین زانو ها را می پوشاند و اصولا در فصل زمستان در دشتی  هویدا می شد.هرچند پیش از این"چوکه بافی" از مشاغل دون منطقه به شمارمی رفت و "چوکه بافان" ازطبقات پایین جامعه به شمار می آمدند اما امروزه  به دلیل اقبال شیوخ  کشورهای عربی  به این پوشش "چوکه بافی" از کارهای پر منفعت  و دارای جایگاه ویژه ای در بین صنایع دستی  منطقه است.هر چند امروزه کارگاه های چندانی در منطقه دایر نیست  اما  همین کارگاه های اندک  هم  توانسته اند  این  پوشش  سنتی را در منطقه زنده و پویا نگه دارند.کارگاه های "چوکه بافی" معمولا در طول سال تعداد  بسیار  محدودی  از این  پوشش  را تولید می کنند اما دقت ، ظرافت  و بافت منحصر به فرد و نخ های ذی قیمتی که دراین پوشش استفاده می شود باعث گردیده "چوکه" یکی از گرانترین پوشش های  بومی منطقه باشد.             , ...ادامه مطلب

  • پوشش های مردانه مردمان دشتی     "گنج فراخ"

  • پوشش های مردانه مردمان دشتی    "گنج فراخ"یکی از پوشش های ویژه مردان در فصل تابستان در منطقة گرم و خشک دشتی "گنج فراخ" یا "گنجه فراخ" بود.گمان ما بر این هست  که "گنج" از واژه گنجایش می آید و چون این پوشش از قالب بدن بزرگتر است آنرا فراخ در اینجا به معنی "باز" خوانده اند.این پوشش ساده  بیشتر به عنوان تک پوش یا زیر پیراهنی در مردان دیار دشتی استفاده می شده است.جنس پارچه آن معمولا از کتان نازک و رنگ آن سفید بود. دارای آستین های کوتاه و یقة گرد است.مردمان دشتی  آنرا در هنگام کار و فعالیت در فصل گرم تابستان به همراه یک عرقچین سفید گل بری شده می پوشیدند.جنس پارچه و رنگ آن در تابستان باعث می شد دفع حرارت از بدن سریعتر انجام گردد و با کمترین جذب نور ،آفتاب سوختگی و گرما زدگی را مانع  می شود.در این پوشش از هیچ طرح و نقشی استفاده نشده بود. پارچه به کلی سفید است و حتی ازنخ های سفید برای دوختن تکه های آن استفاده می شود.یقه این پوشش گرد و گشاد و بدون هیچ برجستگی واضافه ای  است.بلندی گنج فراخ معمولا تا پایین کمربند  بوده و پوشیدن آن بر روی شلوارهای دست دوز تترون سفید علاوه  بر راحتی، زیبایی مهمی را به همراه می آورده است.گنج فراخ را معمولا از کشورهای عربی به منطقه دشتی می آوردند اما این  پوشش  بیشتر دوخت  هند ، پاکستان و یا کشورهای جنوب شرق آسیا بود.امروزه دو بنده های گوناگون  بجای گنج فراخ را گرفته است.مهمترین مزیت "گنج فراخ"، علاوه بر مزیت های دوخت، شکل، رنگ،طرح و جلوگیری از تعریق  این پوشش مناسب و به اندازه آن بود که باعث می شد پوشیدن آ, ...ادامه مطلب

  • آداب محرم در دشتی

  •    آداب محرم در دشتی ( ذکر Zekr) ذکرآن  مانند اذان برای نماز، مطلع نمودن اهل آبادی از برگزاری مراسم روضه خوانی و عزاداری است.  ذاکر به سبکی خاص و با حزنی همواره می خواند و گروه همخوان با فراز و نشیب ص, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها